یادش رفته چه میخواست بگوید. نه اینکه آدم حواسپرتی باشد، نه. ولی انگار عادتش شده وقتی میبیند آسمان دارد میبارد شال و کلاه میکند و توی کوچه خیابان شروع میکند زیر برف و باران قدم زدن و همهچیز را فراموش میکند. گاهی که باران شدید است و آبچکان میشود، دستهای از موهای خیسش روی صورتش میریزد و کفری میکندش و اگر بهش بگویی برویم توی ماشین که سرما نخوری، میگوید خب بخورم، دوباره که خوب میشوم. بعد هم میگوید کاش هوا همیشه همینطور بارانی باشد. معلوم هم نمیکند چرا زیر باران اینقدر آرامش پیدا میکند. اگر برف یا باران باشد یک بار خود را حین تماشای رعد و برق مییابد، یکبار حین تماشای دانههای برفی که رقصان پایین میریزند یا وقتی آسمان را دارد میپاید، قطرههای باران را از آسمان تا زمین تعقیب میکند. به گمانم آسمان هرچه شدیدتر ببارد، نغمهمان حواسپرتیش هم بیشتر است.
یادش رفته چه میخواست بگوید
—
by
Leave a Reply