Author: amoor
-
A tribute to my SHL3000 headphone
—
by
I got my SHL3000 Philips headphone back in 2013. I bought it with the first bonus that I received from my first tech job as a developer. It served me well for over 7 or 8 years until my dog chewed its cord back in 2022. Then I purchased a mid-range Rapoo headphone, which was…
-
Embracing Hard Conversations
—
by
Friendships are often defined by shared experiences, laughter, and mutual support. It’s easy to spend time with somebody and talk about nothing and still have a good time. You can have people around you where you can share your joy and even sadness with them. They might even be good listeners, and you might find…
-
The Timing Dilemma: Biden’s drop-out could cost them the election
—
by
Today, Joe Biden finally announced he won’t be running for re-election, and by that decision he might’ve cost Democrats the presidency. I’m not saying he could easily beat Trump, but his delayed exit has potentially harmed the Democrats’ ability to rally behind a strong nominee and prepare for a nasty fight with Trump. Biden’s tenure…
-
The dispensable president
—
by
I usually try to steer clear of Iranian Politics. Not because I’m not interested in politics, but because it’s all gone down the drain in the past 46 years. Everyone involved in it is either a simpleton or somehow profiting from the corrupt process, directly or indirectly. But unfortunately, our lives are tied to the…
-
It’s a fucked up situation.
—
by
It’s a fucked up situation. I don’t even know if I’m holding on or letting go.
-
27th birthday
—
by
I recently turned 27 and thanks to my WishList this year I got the best gifts. My girlfriend got me a coffee grinder I wanted for a long time, my parents got me a shaving machine that I also wanted for a long time but couldn’t get myself to spend that much money on a shaving machine.…
-
Then it hit me
—
by
Recently I was checking one of my Github repositories that was supposed to be a weekend project that I came across something strange. First let me give you a little bit of back story: The project was simple. An easy managable wishlist app for all the things I’d like to purchase or I want my…
-
The number of kids who are left out of school is increasing. Why?
—
by
The number of kids who are left out of school is increasing. Why? Because more people are loosing their income source, their homes, and that has a real effect on the kids. Right now, with covid-19, we’re about to witness thousands, if not millions of people lose their jobs or get evicted from their homes…
-
In the coming couple of days, we’re gonna witness more bark than bite.
—
by
In the coming couple of days, we’re gonna witness more bark than bite.
-
It doesn’t have to be crazy at work
—
by
I’m translating a book called It Doesn’t Have To be Crazy at Work written by Jason Fried. I’m planning to publish the translation online, so I was looking for a Static Site Generator and came across Jigsaw by accident. The fact that it’s powered by Laravel got me so excited that I jumped straight to action. Jigsaw doesn’t…
-
When I grow old, I’m gonna be grumpy and bitter.
—
by
When I grow old, I’m gonna be grumpy and bitter.
-
So I met a dude who’d been diagnosed with Parkinson’s
—
by
So I met a dude who’d been diagnosed with Parkinson’s and was pretty much independent. There was a sticker on his back that said: If this dude’s a-rockin’, don’t come a-knockin’.
-
Spending time with the “right” of people
—
by
When you’re spending time with the “right” bunch of people, it ain’t matter if you don’t talk much. As long as somebody is filling the air, you could just listen and still enjoy your time.
-
I would say
—
by
I would say for a country with almost 10 percent of the world’s total oil reserves nobody should be hungry, nobody should be denied of good education or a good medicare, nobody should be worried about their old age. You know, basics of life.
-
Nigga moment
—
by
I recently came close to having a “nigga moment”. According to Huey Freeman, a nigga moment is where ignorance overwhelms the mind of an otherwise logical negro male, causing him to act in an illogical, self-destructive manner. I am ashamed. Not because of the mentioned accident, no. I wouldn’t mind a good fist-fight every now…
-
Traditional marketing is dead
—
by
Traditional marketing is dead. The era where you could advertise, call or spam your way into presence is over. Making sale calls won’t get you where you need to be today. The only way to win in this game is to be talked about by people. And no one talks about “the average” one. That’s…
-
ساعت مرگ من
—
by
نکتهای که معمولاً دیر متوجهش میشویم این است که راهی برای جبران زمانهای از دست رفته نداریم. در مواجهه با زمان تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که به خودمان یادآوری کنیم وقت محدود است و انتخاب اینکه ثانیهها و دقایقمان را به انجام چه کاری میگذرانیم موجودیت کوچک، گذرا و حقیرمان را…
-
من یک توسعهدهندهٔ وب هستم
—
by
من توسعه دهندهی وب هستم. همیشه هم شغلم را دوست داشتم. اصولاً ساختن چیزهایی که آدمهای زیادی از آن استفاده کنند و کارشان راه بیفتد برایم حس رضایت ایجاد میکند. اولین درآمدی که از این حرفه داشتم مربوط به جلالی سازی گاهشمار Fullcalendar JS بود که در سیستم ذخیرهسازی ابری ownCloud پیاده سازی شده بود. ۱۶ سالم بود و…
-
Who wants to be in heaven, eh?
—
by
“Who wants to be in heaven, eh? Who wants to be in heaven when you can be sending men to fucking hell?” -Arthur Shelby – (Peaky Blinders)
-
What middle-management means
—
by
Colvin: Now, middle-management means that you have just enough responsibility that you gotta listen when people talk, and not so much that you can tell anybody to go fuck themselves. -The wire (2002)
-
فیروزه حرف از رفتن زیاد میزد
—
by
فیروزه حرف از رفتن زیاد میزد. از همان روزهای اول که شناختمش حرف از بار و بندیل جمع کردن و بادبان کشیدن میزد. نگار هم هی میگفت تو همیشه در حال رفتنی و هیچ وقت هم نمیروی. تکلیفمان را روشن نمیکرد که میخواهد برود یا نه، و اگر میخواهد برود، مقصدش کجاست؟ در تعلیق نگهمان…
-
این چهرهٔ یک فمینیست است
—
by
رئیس جمهور بودن جنبههای دشوار بسیار زیادی دارد. البته مزایایی نیز با خود دارد. آشنایی با افراد خارقالعاده از سرتاسر کشور. مستقر بودن در دفتری که از طریقش میتوان در سرنوشت یک ملت تاثیرگذار بود. یکم نیروی هوایی. اما شاید بزرگترین هدیه غیرمنتظرهٔ این شغل زندگی در بالاخانهٔ محل کار است. برای سالهای متمادی زندگی…
-
بیست و پنجم خرداد نود و هشت
—
by
امروز بیست و پنجم خرداد نود و هشت است. آفتاب که زد از اتاق بیرون رفتم که قدمی بزنم. توی هال بابا را دیدم که سر جانمازش نشسته بود و دعا میکرد. احتمالاً برای من و آن دو پسر دیگر که خون به دلش کردهاند. صحنهی غمانگیزی بود. بابا یک مسلمان مقید است؛ آدم درستکاری…
-
اولین فیلم از مجموعهی هری پاتر را دیدم. با ۱۵-۱۶ سال تاخیر.
—
by
اولین فیلم از مجموعهی هری پاتر را دیدم. با ۱۵-۱۶ سال تاخیر. فکر کنم دلیل اینکه اینقدر برای دیدنش صبر کردم این بود که فکر نمیکردم داستان یک پسر ده-یازده ساله که به مدرسهی جادوگری میرود بتواند برایم جذاب باشد. به گمانم بیش از حد کودکانه میآمد. البته که اشتباه میکردم. لحظه لحظهی فیلم دوست…
-
بیطرفی شبکه
—
by
قدمت سانسورشیپ و فیلترینگ ساختاریافته در ایران به دورهٔ دوم اصلاحات و خاتمی برمیگردد. زمانی که دولت اجازه داد شورای عالی انقلاب فرهنگی به جای مجلس به تصویب قوانین مرتبط با اینترنت مانند فیلترینگ بپردازد. سیاستهای غیرشفاف در بحث فیلترینگ باعث شده که ایران یکی از بدترین کشورهای جهان در بحث نقض حقوق کاربران باشد.…
-
آمده بودیم میمند. یک روزه آمدیم و برگشتیم
—
by
آمده بودیم میمند. یک روزه آمدیم و برگشتیم. خیلی سال بود که میخواستم بیایم، جور نمیشد بس که تنبلی میکردم. بسیار از این معماری خوشمان آمد. از خانههایی که در دل کوه ساخته بودند. موزه رفتیم، پیاده روی کردیم، نهاری ساده خوردیم و البته گربهها را هم سهیم کردیم و از آرامش لذت بردیم. مردمانش…
-
بگذارید بگویم
—
by
این چهارمین داستان از مجموعه داستانکهاییست که قرار است گاهاً از نیویورکر ترجمه کنم. نسخهٔ برگردان نشده را از اینجا بخوانید. … بگذارید بگوییم مسئول باشگاه کتابخوانی کودکان با گروهی از کودکان دوست داشتنی، کوچک و باهوش ۷ ساله در حال بحث در مورد کتاب «تمام تابستان در یک روز» ری بردبری است. همگی در…
-
دانلود مساوی با دزدی نیست
—
by
دزدی کردن یک عمل ناپسند است. اما دانلود کردن همتراز با دزدی کردن نیست. اگر من سیدی یک آلبوم موسیقی را از قفسهی فروشگاه بدزدم، دیگر کسی قادر به خریدش نخواهد بود. اما وقتی یک آهنگ را دانلود میکنم، هیچکس آن را از دست نمیدهد بلکه یک نفر دیگر نیز آن را به دست میآورد.…
-
یادش رفته چه میخواست بگوید
—
by
یادش رفته چه میخواست بگوید. نه اینکه آدم حواسپرتی باشد، نه. ولی انگار عادتش شده وقتی میبیند آسمان دارد میبارد شال و کلاه میکند و توی کوچه خیابان شروع میکند زیر برف و باران قدم زدن و همهچیز را فراموش میکند. گاهی که باران شدید است و آبچکان میشود، دستهای از موهای خیسش روی صورتش…
-
نغمه
—
by
مانتوی قشنگ کرم رنگش را پوشیده، کیف بندی مشکیش را هم روی کولش انداخته. در خانه را میبندد و میآید که سوار ماشین شود. سوار که میشود یک لیوان قهوهی داغ به دستم میدهد که با لبخند تشکر میکنم. طبق معمول کارهایی که باید انجام دهیم را مرور میکند، میگوید مهمتر از همه این است…
-
دیگر چه خبر؟ داد و بیداد است آقا
—
by
دیگر چه خبر؟ داد و بیداد است آقا. شما که خودتان در جریانید. در این سال جدید یک روز هم از ترس سیل در امان نبودهایم. امروز اما کمتر از جیرهام اخم کردهام و بیشتر از جیره خندیدهام. تازه توی ترافیک و پشت چراغ قرمز هم اصلاً عصبانی نشدم. تاثیر بودن دلبر است به گمانم.…
-
نغمه
—
by
خواندن را دوست دارد ولی رمان زیاد نمیخواند. وقتی میخواهد از خانه بزند بیرون برایش فرقی نمیکند که ماشین دارد یا نه. مسافت هرچقدر هم که طولانی باشد اگر ماشین نداشته باشد تا مقصد قدم میزند. ساده میپوشد و دیده نشده که بیش از حد آرایش کند؛ درست همانگونه که باید. عادت دارد وقت فکر…
-
روی تخت دراز شده
—
by
روی تخت دراز شده، به صدای شر شر باران گوش میدهم. به چتری موهایش فکر میکنم. به خندههای دائمش، به آن گه گداری که هنگام گذر از خیابان دست در دستم حلقه میکند، به درختهای تنومند باغ دلگشا که سالها فقط عاشقی به چشم دیدهاند. به حجرههای باصفای مدرسهی خان که چه رازها در دل…
-
اعلامیهی دسترسی آزاد چریکی
—
by
اطلاعات قدرت است. اما مانند تمام قدرتها، کسانی هستند که میخواهند آن را فقط برای خودشان حفظ کنند. میراث علمی و فرهنگی جهان که در گذر قرنها در کتابها و نشریات منتشر شدهاند، امروز به طور فزاینده دیجیتالی شده و توسط تعدادی از شرکتهای خصوصی قفل گذاری میشوند. آیا میخواهید معتبرترین مقالات در مورد آخرین…
-
خداحافظی با خجالت کشیدن
—
by
تصمیم گرفتم از خجالت کشیدن دست بردارم. میخواهم با اول تا آخر قضیه خداحافظی کنم: سوءظنی که کم کم هویدا میشود، خونی که در رگها فواره میکند، احساسی که شکل گرفته و در نهایت آن تلاش مذبوحانه با لبخندی تقلبی که توسطش سعی داریم روی کل قضیه سرپوش بگذاریم. قبول دارم که برای مدتی سرگرم…
-
پسچهایسم
—
by
اصلاح طلبها به مرض «Whataboutism» یا «پسچهایسم» مبتلا شدهاند. کافیست انتقادی به موضوعی مربوط به اصلاح طلبان وارد کنید تا با این پاسخ مواجه شوید: «پس در مورد [اینجا را با موردی از زمان احمدی نژاد، اتفاقی در دنیای غرب٬ یا موردی دیگر که به موضوع مربوط نیست پر کنید] چه؟» اعتراضات دیماه؟ پس تظاهرات…
-
رئیس
—
by
مرد مسلح سیگاری روشن میکند. ناامیدانه نگاهش به غروب آفتاب است که به کوچهی خلوت میتابد. او تک و تنهاست در مکانی شبحوار، احضار شده تا دستورالعملش را از تبهکاری حرفهای که فقط با نام «رئیس» شناخته میشود دریافت کند، اما رئیس اینجا نیست. هیچکس نیست. شبحوار است. احساس انگشتنما بودن میکند. رئیس به خاطر…
-
I believe once in a while you should let your friends know their presence is appreciated
—
by
I believe once in a while you should let your friends know their presence is appreciated. I know that sometimes you just can’t find the right words to show that appreciation. But I guess at the end of the day the best thing to do for them is to be honest with them. You just…
-
به خود جوانم
—
by
اینقدر گریه نکن. موقع شیر خوردن نوک پستانهای مادر را گاز نگیر. توی دستشویی جیش کن. دندان در بیاور. با برس مو توی سر برادر کوچکترت نزن. خواندن را یاد بگیر. الف، ب، پ، ت و بقیه حروف الفبا. تمرین کن. با ماژیک مشکی روی بدنت نقاشی نکش و هنگامی که مامان و بابا مهمان…
-
You didn’t clean up after your dog
—
by
Chuck Rhoades: Excuse me, sir. Man: What? Chuck Rhoades: You didn’t clean up after your dog. Man: Yeah, I forgot the bag today. Chuck Rhoades: Oh, I don’t think so because, you know, it’s not just the statutory law, it’s the law of civility, man. And I’ve seen you before. You come out of that…
-
How can I hold that all men are created equal?
—
by
Thaddeus Stevens: How can I hold that all men are created equal, when here before me stands, stinking, the moral carcass of the gentleman from Ohio, proof that some men are inferior. Endowed by their Maker with dim wits, impermeable to reason, with cold, pallid slime in their veins instead of hot red blood! You…
-
در امتداد خلوتترین ساعات شهر
—
by
در امتداد خلوتترین ساعات شهر، از میان خیابانهای سابقاً سرسبز، در چند قدمی تمام گدایان شبزندهدار، در هزار فرسنگی لبخندهای دلنشینش، ماشین را میرانم به سمت خانه و برای نخستین بار عجلهای برای رسیدن ندارم.
-
Truth or dare?
—
by
Sam: Truth or dare? Mike: Truth. Sam: You’re boring. Mike: No, truth is always interesting. Birdman – 2014
-
فریده
—
by
فریده صورتی شاداب و پرانرژی دارد. شور و اشتیاق و زندگی را اگر ۵ دقیقه کنارش باشی حس میکنی. راه رفتنش هم بدون قر و فر است و در نهایت آرامش. حالت پیش فرضش این است که بگوید و بخندد. اگر در حال خندیدن نباشد احتمالاً وسط یک بحث جدی بیابیدش. وارد بحث هم که…
-
آزادی بیان
—
by
آزادی بیان، یا همان حق ابراز عقاید شخصی به طور آزادانه. امروزه آزادی بیان را یکی از حقوق اساسی خود میدانیم و برای به دست آوردن و حفظ کردن آن تلاش میکنیم. اما آزادی بیان به چه معناست؟ زیر پوشش آزادی بیان این حق را داریم که هرچه دلمان خواست بگوییم؟ نه دقیقاً. محدودیتهای آزادی…
-
چرا نرفتی؟
—
by
-چرا نرفتی؟ -میترسم ببازم -خب ببازی. چی میشه؟ ماام میخوایم امشب ببازیم. -باخت تو فرق داره موسی … -چه فرقی داره؟ تا حالا بردی؟ -آره -حالا بازم بباز. یا ببر. یا هرچی. برو برو، برو خودتو لوس نکن. برو بازی کن. ـانتهای خیابان هشتم
-
آزادی بیان
—
by
آزادی بیان. دو کلمهای که باید ضامن برابری سیاسی باشند. اولین قدم سرکوب همین است که فرصت آزادانه صحبت کردن و ابراز عقیده کردن در مورد مسائل عمومی و دغدغههای سیاسی از اقلیتی سلب شود. پس آزادی بیان برای داشتن آزادی سیاسی ضروریست. با این حال، در تمام کشورها هستند افرادی که عقاید مختلف مذهبی…
-
25th hour
—
by
Monty Brogan: Yeah, fuck you, too. Fuck me? Fuck you, Fuck you and this whole city and everyone in it. Fuck the panhandlers, grubbing for money, and smiling at me behind my back. Fuck the squeegee men dirtying up the clean windshield of my car – get a fucking job! Fuck the Sikhs and the Pakistanis bombing…
-
Wasteness
—
by
I despise the guy. Regardless of the fact that I just met him and don’t know much about him, think he’s just a waste of space.
-
بویی از جنگ ندارد
—
by
به عنوان یک دختربچه در ایران من عاشق نوروز بودم. اولین روز بهار. تنها زمانی بود که بزرگسالها سرزنده و پر امید به نظر میرسیدند. حتی کجخلقترین اعضای فامیل به طریقی شاداب و سرزنده میشدند و چهرهای صمیمی از خود نشان میدادند که در بقیهی طول سال قابل رویت نبود. مثل فیلم پیله بود، به…
-
The old man
—
by
I’m gonna miss the old man when he’s gone. I remember how he used to kiss me when I was a kid. I would get angry and scream at him because of his sharp mustache. “I don’t feel young and alive anymore”, he told me the other day. “Time passes in a snap of a…
-
دیشب خیلی اتفاقی؛ سد معبر
—
by
دیشب خیلی اتفاقی رفتیم و «سد معبر» را دیدیم، و چه خوب که رفتیم. در موردش نمیتوانم به مانند همیشه که فیلمی مورد پسندم واقع میشود، به عکسی و خطی از داستان اکتفا کنم. چرا که سد معبر برایم بیشتر از یک فیلم سینمایی بود. داستان آدمهایی از طبقهی متوسط جامعه که خودمان نیز قسمتی…
-
I miss her again
—
by
Before this very moment, I wouldn’t for a second, think that I would miss her again. But now I terribly do. What If she was here, she would pick up a book, sit right in front of me, and start reading. Wouldn’t that make life worth living?
-
A good man can be stupid and still be good
—
by
“A good man can be stupid and still be good. But a bad man must have brains.” Maxim Gorky
-
You wanna know what somebody’s gonna do?
—
by
You wanna know what somebody’s gonna do, look what they’ve been doin’ their whole lives. Barack Obama
-
Finally Forgiven
—
by
“Is she coming at all? What am I going to say to her? I don’t want her to think less of me”, I told myself while I was waiting. She stopped by our mutual friend’s bookstore not an hour ago. Before she left, she told me she might come back to see me. I hadn’t…
-
All the bullshit led up to this final moment
—
by
All the bullshit, pain and practice led up to this final moment. My heart is beating so fast when the officer is grading my test, I’m about to have a heart attack. Can’t believe I want it so much. Finally I got it over with. Now you’re looking at a guy with driver’s licence.
-
Cradle of leadership
—
by
Col. Slade: As I came in here, I heard those words, “cradle of leadership”. Well, when the bow breaks, the cradle will fall. And it has fallen here, it has fallen! Makers of men, creators of leaders- be careful what kind of leaders you’re producing here. I don’t know if Charlie’s silence here today is…
-
In his wildest dreams
—
by
In his wildest dreams, Larry would never have imagined he’d once again be in this position, where precious minutes count. Tonight he could save a life. He knew Ronnie had done some bad things in the past, but so had Larry. You couldn’t change the past. But the future could be a different story. And…
-
Truth is like poetry
—
by
Truth is like poetry. And most people fucking hate poetry. Overheard at a Washington, D.C bar
-
او ساکت است، و من هم
—
by
او ساکت است، و من هماو چای با لیمو مینوشد، هنگامی که من قهوه مینوشمو این تفاوت بین ماستمثل من پیراهنی گشاد و راهراه پوشیدهو مثل او، من هم روزنامههای عصر را میخوانممتوجه نگاه مخفیانهام نمیشودمتوجه نگاه مخفیانهاش نمیشوم او ساکت است، و من هماز پیشخدمت چیزی میپرسداز پیشخدمت چیزی میپرسم …گربهی سیاهی از میانمان…
-
Path to forgiveness
—
by
I’m on a journey to redeem myself. This all started when I took her hand where I wasn’t supposed to. You see, I made an unfortunate and unforgivable mistake. Not just one, I made many, many mistakes during the time we spent together. I know she tried to be forgiving. But who can just pardon…
-
تقدیر پوتین
—
by
اولیور استون: همیشه اولین تلاش ترور به این صورته که سعی میکنن به حلقهی حفاظت رئیس جمهور نفوذ کنن. ولادیمیر پوتین: بله این رو میدونم. ولی تو میدونی روسها در این مورد چی میگن؟ میگن اونایی که تقدیرشون آویخته شدن به داره، توی دریا غرق نخواهند شد. استون: (خنده)، تقدیر شما چیه، آقا؟ میدونین؟ پوتین:…
-
آشپزی یک نوع سیاستبافی است
—
by
آشپزی یک نوع سیاستبافی است. در سیاست شما کاری باید بکنید که همه چیز با هم بجوشد و خوب هم بجوشد. در آشپزی هم همین کار را میکنید. در سیاست هم باید عوامل با هم بجوشند که کار روبهراه شود.منتهی در آشپزی نمک غذا معمولا به دست شماست. در سیاست گاهی اوقات نمک از دست…
-
A moment in the life of every generation
—
by
“There is a moment in the life of every generation, when that spirit of hopefulness has to come true, if we are to make our mark on history.” Barack Obama
-
تئاتر زندگی
—
by
دیشب داشتیم صحبت میکردیم راجع به خودمحور بودنمون توی زندگی و اینکه چی باعث میشه به قول این فرنگیها desperate for attention باشیم؟ پریسا برگشت گفت: زندگی صحنهی تئاتر ما در برابر مخاطبینمونه و هدف هم تحت تاثیر قرار دادنشونه. تنها تفاوت توی مخاطبهاییه که داریم.
-
بازگشت گیم آو ترونز
—
by
یکی از سریالای مورد علاقهٔ من، Game of thronesئه که فردا قراره اولین قسمت از فصل ۷اش منتشر شه. ضمن اینکه هفتهٔ گذشته بسیار مزخرف و اعصاب خورد کنی بود و به همین مناسبت جا داره یاد کنیم که: “.Life is full of possibilities” Tyrion Lannister- با شکست های زنجیرهای ناامید نشیم و یادمون باشه…
-
جشن انتشار اوبونتو
—
by
قرعهٔ برگزاری جشن انتشار اوبونتو ایندفعه به ما افتاد و ما هم تمام تلاشمون رو کردیم که حضور در این همایش خاطرهٔ خوبی بشه برای شرکت کننده ها. همونطور که شرکت توی جشنهای قبلی تجربهٔ شیرینی بود برای خود من. برگزاری این همایش چندتا نکته در بر داشت که یادآوریشون خالی از لطف نیست: بچه های لاگ…