ساعت مرگ من

نکته‌ای که معمولاً دیر متوجهش می‌شویم این است که راهی برای جبران زمان‌های از دست رفته نداریم. در مواجهه با زمان تنها کاری که از دستمان برمی‌آید این است که به خودمان یادآوری کنیم وقت محدود است و انتخاب اینکه ثانیه‌ها و دقایقمان را به انجام چه کاری می‌گذرانیم موجودیت کوچک، گذرا و حقیرمان را تعریف می‌کند.

من تقریباً ۲۵ ساله‌ام. مثل خیلی از هم سن و سال‌ها گاهی اوقات به این فکر می‌کنم که چه مدت از زندگیم باقی مانده. حتی با افزایش طول عمری که آن را مدیون علم پزشکی هستیم، وقت کافی برای انجام تمام کارهای دلخواهم وجود ندارد. اگر قرار باشد اندازهٔ متوسط عمر باقی مردان ایرانی عمر کنم، تقریباً بیش از یک سوم از زمانم را گذرانده‌ام.

کوین کلی، سردبیر اسبق مجلهٔ WIRED زندگیش را به بخش‌های ۶ ماهه تقسیم کرده که در اینجا مفصلاً در مورد این تصمیمش توضیح داده. به طور خلاصه، دلیل انتخاب این نوع زمان بندی برایش این بوده که وقتی ۲۹ سال داشته، در اورشلیم «تکلیف معنوی‌»ای دریافت می‌کند که طبق آن باید طوری زندگی کند که گویی ۶ ماه از عمرش بیشتر باقی نمانده. کوین که حالا ۶۸ سال دارد معتقد است ۶ ماه برای انجام هرکاری کافیست. می‌گوید از لحظهٔ تصمیم‌گیری تا پایان هر پروژه به ۶ ماه زمان نیاز است. پس از خودش سوال می‌پرسد که به چند ۶ ماه در زندگیش نیاز دارد؟ در این سن و سال اگر خوش شانس باشد می‌تواند ۶ ماه‌های باقی‌مانده‌اش را با انگشتان دست بشمارد و این مسئله کمکش می‌کند انتخاب کارهایش را با دقت انجام دهد.

من هم تصمیم گرفتم ایدهٔ روزهای باقیمانده را جدی بگیرم. امیدوارم با دقت به روزهای باقی‌مانده از عمرم هر ۲۴ ساعت ارزشمند را به درستی استفاده کنم و توجه، تمرکز و انرژیم را معطوف اشخاص و پروژه‌هایی کنم که برایم مهم‌ترند. هدف نهایی این است که بتوانم تصمیم بگیرم مهم‌ترین کارهایی که برای انجام دارم، کدامند.

آنچه که می‌خواستم این بود که با هر دفعه بازکردن مرورگر، صفحه‌ای باز شود و روزهای باقی‌مانده‌ام را توی چشمم فرو کند. بعد هم با استفاده از همین وبلاگ به ثبت و ضبط فعالیت‌های روزمره بپردازم. اینطوری پیگیری روزهای هدر رفته هم برایم آسان‌تر می‌شد.

اولین قدم این بود که میانگین امید به زندگی مردمی که در شرایط مشابه من هستند را در بیاورم. برای این کار از ویکیپدیا کمک گرفتم. سپس باید زمان باقیمانده از عمرم را محاسبه و تاریخ دقیقش را مشخص می‌کردم. بعد از آن هم نوبت نوشستن اسکریپتی برای صفحهٔ اول مرورگر بود که با هردفعه باز کردن مرورگر، این صفحه به صورت پیش‌فرض باز شود. اینطوری با توجه به اینکه تقریباً هرروز با اینترنت سر و کار دارم، حداقل روزی یک بار شمارنده را می‌دیدم.

البته که هیچ تضمینی وجود ندارد که آدم چقدر عمر می‌کند. به همان اندازه که امکان دارد اندازهٔ متوسط عمر باقی مردمان زندگی کنم، این احتمال هم هست که زندگیم هر لحظه در پی یک سری حوادث تصادفی به پایان برسد. یا اینکه تا ۹۰ سالگی عمر کنم که در آن صورت خیلی خوشحال خواهم بود که باید ساعت مرگم را بازنشانی کنم. ولی فعلاً ساعت مرگ، با همان تاریخ تقریبی به کارش ادامه می‌دهد و کمک می‌کند تمرکزم را حفظ کنم. فکر نکنم دانستن تاریخ دقیق مرگم هم چیزی را تغییر دهد. در هر صورت زمان باقی‌مانده بسیار کوتاه است و مرگ بسیار نزدیک. هر لحظه هم نزدیک‌تر می‌شود. متاًسفم، ولی الآن هم کارهای مهم‌تری دارم که باید بهشان بپردازم.