دیروز، مسعود پزشکیان قرار بود سخنرانیای در دانشگاه علوم پزشکی داشته باشد که در آخرین لحظه به دانشگاه آزاد منتقل شد. سالن ۳۰۰-۴۰۰ نفره تقریباً پر شده بود. انواع و اقسام شنونده اعم از بسیجی و غیر بسیجی و هنری و متوسط غیره. مقداری از بسیجیان ردیف اول نشسته بودند و مقداری دیگرشان گوشهی سالن گوش به زنگ بودند. جلسه در مورد طرح تحول سلامت و بهداشت و درمان و اینگونه مسائل بود. قصد گزارش دادن از جلسه را ندارم چون که نه صدایی ضبط کردهام و نه یادداشتی برداشتهام. از آن گذشته، سخنرانی دکتر پزشکیان هم بسیار خلاصه شده بود و آنقدری نبود که به درد تهیه گزارش بخورد. بیشتر شخصیت پزشکیان بود که به نظرم جالب آمد. آسمان و ریسمان به هم بافتن را خوب بلد بود. صدایی رسا داشت و با صلابت سخن میراند. سخنانش را با نکاتی به اتمام میرساند که خوراک کف زدن بود. اصلاح طلبی که پس از انقلاب مسئولیتهایی از ریاست دانشکده علوم پزشکی تبریز تا وزارت بهداشت و نائب رئیسی مجلس را عهده دار بوده، و الآن صراحتاً میگفت که در بحث بهداشت و درمان وضعیت به سامانی نداریم. سخنرانی کوتاهش بیشتر به انتقاد از طرح تحول نظام سلامت گذشت. حداقل در ظاهر خودمانیتر از دیگر سیاسیون به نظر میآمد. متن پایین خلاصه شده و طبق روال همیشگی نقل به مضمون سخنانش است تا جایی که ذهنم یاری کند.
«هدفمان از طرح تحول سلامت این بود که هیچ شهروندی از دید مسئولین نادیده گرفته نشود. نباید برای خودمان یک سفرهٔ پر زرق و برق پهن کنیم و مردم را سر سفرهای دیگر بنشانیم.»
«اختلاف درآمدی که میان برخی پزشکان و باقی افراد مشغول به کار در جامعه وجود دارد عادلانه نیست.»
«چرا یک پزشک درآمد میلیاردی دارد و شخصی که رشتهای دیگر دکترا دارد پیش من میآید و به حقوق ۵۰۰ هزار تومان در ماه راضیست؟»
«برخی میگویند که خب ما درس خواندهایم و داریم مزد زحماتمان را میگیریم. درس خواندید و قبول. درآمدتان ۲ برابر بیشتر باشد، ۴ برابر بیشتر باشد. نه ۱۰۰۰ برابر.»
«کجای دنیا به شهروند دفترچهای میدهند و میگویند برو، هرچقدر که هزینهی درمانت شد ۹۵ درصدش را ما میدهیم؟ باید حساب کتاب وجود داشته باشد. باید معلوم باشد این پول برای چه خرج شده، اصلا خرج شدنش ضروری بوده یا نه؟»
«یک فرد پولدار به فرزندش نمیگوید برو هرچقدر که خرج کردی ۹۵ درصدش را من میدهم. میگوید این مقدار پول دست تو، اینجا خرج کن، اینگونه خرج کن، و در این بازه زمانی خرج کن. یعنی برای آدم پولدارش هم باید حساب و کتاب وجود داشته باشد. چه برسد به ما که پولی هم نداریم.»
«نتیجهی این بی حساب و کتابی این شده که الآن ۱۶ هزار میلیارد تومان کسری داریم. به اضافهی ۸ هزار میلیارد تومان اوراق بهادار که جمعاً میشود ۲۴ هزار میلیارد تومان کسری.»
«ما باید روی پیشگیری سرمایه گذاری کنیم. پیشگیری همیشه بهتر از درمان است»
«برای من مسئول مایهی شرمندگیست که این اختلاف درآمد را میبینم. به اسم اسلام داریم کشور را اداره میکنیم امّا نشانی از عدل اسلامی نمیبینیم.»
جوّ سالن از سخنرانی پزشکیان هم کمتر سیاسی بود. نه شعاری، نه چیزی. سخنرانیش که تمام شد سریعاً سالن را ترک کرد تا به پروازش برسد. ما هم برای باقی مراسم نماندیم و راهی شدیم. به نظرم نائب رئیس قابلی آمد. فرصتش را داشته باشد شاید رئیس قابلی هم بشود.